بهار سفره ی سبزی ست از سیادت تو
شب تولد هستی ست یا ولادت تو ؟
تو سر مخفی لولاکی و جهان گم بود
اگر نبود گل افشانی ولادت تو
حضور ، گوشه ای از خلوت عبادت تو
تو نور نور علی نوری ای تمامت نور
کدام ذره ندارد سر ارادت تو
و یا شکسته قدش در شب شهادت تو؟
پناهگریه ی تنهایی علی ( ع ) بودی
قسم به خطبه ی مولایی رشادت تو
نام شکوهمند تو را ، زهرا !
تنها نه در مدینه و در مکه
نامت شکفته در دل ما ، زهرا!